اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شهرستان

نویسه گردانی: ŠHRSTAN
شهرستان . [ ش َ س ِ ] (نف مرکب ) ستاننده ٔ شهر. مظفر و فاتح شهرها و از القاب پادشاهان است . (ناظم الاطباء). شهرگشا. فاتح :
خدایگان جهان بادو پادشاه زمین
بعون ایزد کشورگشا و شهرستان .

فرخی .


بمجلس ملک جنگجوی رزم آرای
بمجلس ملک شیرگیر شهرستان .

فرخی .


عقل که اقطاع اوست شهرستان ۞ وجود
شهره تر از تیغ تو شهرستان دیده نیست .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
شهرستان . [ ش َ رَ / رِ ] (اِخ )از طسوج ناحیه ٔ رودآبان به قم . (تاریخ قم ص 113).
شهرستان . [ ش َ رَ / رِ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است دراصفهان . (از معجم البلدان ). اسم شهر جی (گابه ) مرکزناحیه ٔ انزان بعد از دوره ٔ اسلامی و ق...
پل شهرستان . [ پ ُ ل ِ ش َ رِ ] (اِخ ) در اصفهان این نام بمناسبت قریه ای است که مجاور آن قرار دارد. تاورنیه می نویسد یک پل کهنه ٔ دیگر هم ...
شهرستان تپه . [ ش َ رِ ت َ پ َ / ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) نام یکی از دیههای فخر عمادالدین در مازندران است . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد ر...
شهرستان روئین . [ ش َ رَ / رِ ن ِ ] (اِخ ) لقب شهر بیکند. (تاریخ بخارا). و رجوع به شرح حال رودکی ج 1 ص 100 شود.
شهرستان یزدگرد. [ ش َ رِ ن ِ ی َ دِ گ ِ ] (اِخ ) قلعه ای بوده در استرآباد که برای جلوگیری از هجوم بادیه نشینان ساخته بودند. (یادداشت مؤلف )...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قَبَله (به ترکی آذربایجانی:Qəbələ) نام بخشی در شمال جمهوری آذربایجان است که مرکز آن شهر تاریخی قبله‌است. در این بخش یک سامانه هشدار رادار وجود دارد که...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.