اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شهید

نویسه گردانی: ŠHYD
شهید. [ ش َ ] (اِخ ) (امیر...) لقبی است که به احمدبن اسماعیل سامانی داده اند : امیر خراسان شد [ احمدبن اسماعیل سامانی ] و او را امیر شهید خوانند... جماعتی از غلامان امیر درآمدند و سرش را ببریدند در پنجشنبه یازدهم جمادی الاَّخر در سال سیصدویک از هجرت و او را ببخارا آوردند و در گورخانه ٔ نوکنده نهادند و او را امیرشهید لقب کردند. (تاریخ بخارای نرشخی ص 110، 111).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
استاد شهید. [ اُ ش َ ] (اِخ ) شهید بلخی شاعر مشهور عهد سامانی : استادشهید زنده بایستی وآن شاعر تیره چشم روشن بین تا شاه مرا مدیح گفتندی بالفاظ...
حاکم شهید. [ ک ِ م ِ ش َ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن احمد حنفی . وی یکی ازمؤلفین علم شروط است . (کشف الظنون ج 2 ص 59). او راست : الغرر (کشف الظنون...
خاقان شهید. [ ن ِ ش َ ] (اِخ ) لقبی است که منشیان درباری قاجار بعدها به آغامحمدخان قاجار میدادند.
سلطان شهید. [ س ُ ن ِش َ ] (اِخ ) لقب سلطان مسعود غزنوی : هیچ پادشاه بر غورچیان مستولی نشده که سلطان شهید مسعود. (تاریخ بیهقی ). بسر تاری...
ابْن‌ِ شُهَیْدِ اَشْجَعى‌، ابوعامر، احمد بن‌ عبدالملک‌ بن‌ احمد بن‌ شهید (382-426ق‌/992- 1035م‌)، شاعر و کاتب‌ پرآوازة اواخر عصر امویان‌ اندلس‌. وی‌ آ...
ابراهیم بن شهید. [ اِ م ِ ن ِ ش َ ] (اِخ ) یکی از امرای دولت بنی حفص است . وی در اواسط قرن هشتم هجری مدتی بر تونس استیلا یافته و مستقلاً ح...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.