اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شیر مرغ

نویسه گردانی: ŠYR MRḠ
شیر مرغ . [ رِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از چیز نادر و نایاب .
- امثال :
شیر مرغ و جان آدمیزاد .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
شیرمرغ . [ م ُ ] (اِ مرکب ) مرغ عیسی را گویند که شب پره باشد چه گویند او می زاید وبچه ٔ خود را شیر می دهد. (برهان ) (آنندراج ). خفاش است که شر...
شیرمرغ . [ م ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش قاین شهرستان بیرجند. سکنه ٔ آن 200 تن . آب آن از قنات . صنایع دستی زنان قالیچه بافی است . (از فرهنگ ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.