اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صائغ

نویسه گردانی: ṢAʼḠ
صائغ. [ ءِ ] (اِخ ) نقولاوس خوری ، یا نقولاوس صائغ حلبی . مولد 1692 م . به حلب . وی به رهبانیت ملکانی که در حناویة و شویریة معروف بود، پیوست . و بسال 1719 م . به درجه ٔ «کهنوت » ارتقا یافت ، و در 1727 م .به ریاست عامه ٔ رهبانان انتخاب شد، و تا پایان زندگانی آن مقام داشت . وفات 1756 م . دیوان شعر او در بیروت بسال 1859 م . در 280 صفحه و بسال 1895 م . در 320 صفحه بطبع رسیده و پس از آن در چاپخانه ٔ یسوعیان بیروت مکرر چاپ شده است . (معجم المطبوعات ستون 1191).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
صایغ. [ ی ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن میمون . رجوع به صائغ ابراهیم بن میمون شود.
صایغ. [ ی ِ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن عبداﷲ مکنی به ابوحامد. رجوع صائغ احمدبن محمدبن عبداﷲ شود.
صایغ. [ ی ِ ] (اِخ ) حکیم شهاب الدین محمدبن علی صائغ. رجوع به صائغ حکیم شهاب الدین ... شود.
صایغ. [ ی ِ ] (اِخ ) سعیدبن حسان اندلسی . رجوع به صائغ سعیدبن حسان ... شود.
صایغ. [ ی ِ ] (اِخ ) محمدبن اسماعیل بن سالم مکنی به ابوجعفر. رجوع به صائغ ابوجعفر محمدبن اسماعیل ... شود.
سایغ. [ ی ِ ] (ع ص ) رجوع به سائغ شود.
سائق . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ، سائقون ، سُوّاق ، ساقة. راننده : ریش را شانه زدی که سائقم سائقی لیکن بسوی درد و غم . (مثنوی ). || راننده ٔ چارو...
سایق . [ ی ِ ] (ع ص ) رجوع به سائق شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
صایغ هروی . [ ی ِ غ ِ هََ رَ ] (اِخ ) رجوع به محمودبن عمر جوهری ... شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.