گفتگو درباره واژه گزارش تخلف صائن نویسه گردانی: ṢAʼN صائن . [ ءِ ] (اِخ ) ابن صدرالملک ، نجم الدین ابوبکر وزیر. وی روز یکشنبه ٔ ششم ربیعالاول 652 هَ .ق . پس از عزل تعین الملک (؟) ۞ به وزارت سلطان ناصرالدین محمدبن سلطان شمس الدین ایلتتمش رسید. (حبیب السیر جزو چهارم از ج 2 ص 223). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی صاین شمس الدین صاین شمس الدین . [ ی ِ ش َ سُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به صائن سمنانی شود. صاین رکن الدین صاین رکن الدین . [ی ِ رُ نُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به صائن وزیر... شود. صاین الدین ترکه صاین الدین ترکه . [ ی ِ نُدْ دی ت ُ ک َ ] (اِخ ) رجوع به صائن اصفهانی ... شود. صاین قلعه ٔ افشار صاین قلعه ٔ افشار. [ ی ِ ق َ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) رجوع به شاهین دژ شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود