اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صائن الدین

نویسه گردانی: ṢAʼN ʼLDYN
صائن الدین . [ ءِ نُدْ دی ] (اِخ ) عبدالملک بن محمد بسبری ، از مردم بسبر، دهی به همدان . رجوع به عبدالملک ... شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
صائن الدین . [ ءِ نُدْ دی ] (اِخ ) عبدالعزیزبن عبدالکریم جیلی . رجوع به عبدالعزیز... شود.
صائن الدین . [ ءِ نُدْ دی ] (اِخ ) مکی بن ریان بن شبه ، مکنی به ابی الحزم . رجوع به ابوالحزم مکی بن ریان شود.
صائن الدین . [ ءِ نُدْ دی ] (اِخ ) یحیی بن سعدون قرطبی . رجوع به یحیی ... شود.
صائن الدین ترکه . [ ءِنُدْ دی ت ُ ک َ ] (اِخ ) رجوع به صائن اصفهانی شود.
صائن الدین حنبلی . [ ءِ نُدْ دی ن ِ حَم ْ ب َ ] (اِخ ) او راست : الاعجاز فی الاحاجی و الالغاز.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
صائن رکن الدین . [ ءِ رُ نُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به صائن رکن الدین هروی (مولانا...) شود.
صاین رکن الدین . [ی ِ رُ نُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به صائن وزیر... شود.
صاین شمس الدین . [ ی ِ ش َ سُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به صائن سمنانی شود.
صاین الدین ترکه . [ ی ِ نُدْ دی ت ُ ک َ ] (اِخ ) رجوع به صائن اصفهانی ... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.