اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صادر شدن

نویسه گردانی: ṢADR ŠDN
صادر شدن . [ دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سر زدن . صدور یافتن . ناشی شدن :
آنکه مسکین است اگر قادر شود
بس خیانتها از او صادر شود.

سعدی .


گویم از بنده ٔ مسکین چه گنه صادر شد
کو دل آزرده شد از من غم آنم باشد.

(گلستان ).


یکی را از بزرگان بادی مخالف در شکم پیچیدن گرفت ... فی الجمله بی اختیار از او صادر شد. (گلستان ). و همه وقت خواب نکند که حساب نفس خود کند که آن روز از او چه صادر شده است . (مجالس سعدی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.