اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صادق

نویسه گردانی: ṢADQ
صادق . [ دِ ] (اِخ ) صاحب آتشکده گوید: نام وی سیدمحمد صادق و تخلص او صادق است . سیدی والانژاد و عالمی پاک اعتقاد و فاضلی درویش نهاد است ، اصل وی از طبقه ٔ سادات عظیم الشأن از تفرش قم و در عنفوان و ریعان عمر به اصفهان آمده و در خدمت مولانا محمد صادق اردستانی که فیلسوف عهد و اویس زمان بود به تحصیل علوم و اکتساب اخلاق کوشیده و از اقران و امثال به امتیاز مخصوص گشت .بعد از وفات اوستاد به عز دولت صفویه انار اﷲ برهانهم به وطن اصلی خود هجرت فرمود و در زمان دولت نادری چندی به هم صحبتی رضاقلی میرزا که به جودت ۞ طبع و قساوت قلب مشهور بود مبتلا بود. بعلت سؤظن بیگناه به زجر عقبی ۞ مزجر گشته که کسی احتمال زیست او نمیداد. چون در اجلش تعویقی بود آن شاهزاده ٔ جبار نادم شده و سعی تمام در اصلاح حال ایشان به عمل آورده از آن مخمصه خلاصی یافته اما به اندک فاصله به دعای آن سید مظلوم آن امیر ظالم به مضمون دفع فاسد به افسد به سرانگشت غضب پدرش از حلیه ٔ بصر عاری گشت . و بعد از قتل پدر هم رسید به او آنچه رسید. غرض در اواخر دولت نادری آن سید با بعضی از اهل تفرش به مجاورت ارض طوس مأمورتا بعد از انقضای آن دولت از آنجا حرکت و به عزم وطن روانه گردید و در عرض راه هاتف غیب آیه ٔ «یا ایتهاالنفس المطمئنة. ارجعی الی ربک ۞ » را گوشزد او کرد و در بقعه ٔ شریفه ٔ شاه عبدالعظیم علیه التحیة داعی حق را لبیک اجابت فرمود...
قطع نظر از کمالات در مراتب نظم و نثر کمال مهارت داشته ، و گاهی اشعار عاشقانه به صفحه ٔ خاطر مینگاشت و به گفتن مثنوی بیشتر مایل بود. و به اسم تخلص می کرد و غزل ورباعی نیز می گفته . صحبتش مکرر اتفاق افتاده و کمال شفقت از او دیده . این چند بیت از اوست :
مدت سی سال از جور زمان
رنجها بردیم زیر آسمان
بارها با ناله و آه سحر
بیضه پروردیم با خون جگر
تا به عیش زاغ محنت پر گشود
با عقاب ظالم سرکش نمود(؟)
گرچه هر یک پاره ای بود از جگر
با یکی دل داشت پیوندی دگر(؟)
چون عنایت بودش از اول کفیل
زیر بال خود گرفتش جبرئیل .

(آتشکده ص 380).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج ، 50000گزی جنوب خاوری سنندج و 4000گزی جنوب باشماق . جلگه ، سردسیر، سک...
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حسین آباد بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج ، 40000گزی جنوب خاوری دیواندره و 3000گزی خاور راه شوسه ٔ سنندج...
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از بخش روانسر شهرستان سنندج ، 7000گزی باختر روانسر و 4000گزی باختر راه اتومبیل رو روانسر به پاوه . دامنه ، سردسیر،...
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار، 18000گزی شمال باختری خسروآباد کنار رودخانه ٔ سراب شهرک . تپه ماهور، سردسیر، سکن...
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان جلگه افشار دوم بخش اسدآباد شهرستان همدان ، 20000گزی جنوب باختری قصبه ٔ اسدآباد، 1000گزی باختر راه فر...
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان آباده ، 1500گزی جنوب خاوری آباده و شوسه ٔ شیراز به اصفهان . جلگه ، معتدل ، س...
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان صغاد بخش مرکزی شهرستان آباده ، 36000گزی باختر آباده ، دامنه ٔ کوه چکاب کنار راه فرعی آباده به صغاد. ...
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیضای بخش اردکان شهرستان شیراز، 73000گزی جنوب خاوری اردکان ، 2000گزی راه فرعی بیضا به زرقان . جلگه ...
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خیر بخش اصطهبانات شهرستان فسا، 22000گزی شمال باختری اصطهبانات کنار راه فرعی خرامه به نی ریز. جلگه ...
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان خفرک بخش زرقان شهرستان شیراز، 58000گزی شمال خاوری زرقان کنار راه فرعی سیدان به محمودآب...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۱ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.