صادق
نویسه گردانی:
ṢADQ
صادق . [ دِ ] (اِخ ) ابن صالح بن عبدالرحمان بانقوسی حلبی . وی از افاضل حلب است . در آن شهر متولد شد و به همانجا بسال 1203 هَ . ق . وفات یافت . شعری داردکه کمال الدین غزی قطعه ای از آن را یاد کرده است . (الاعلام زرکلی ص 422). کمال الدین دمشقی در تذکره ٔ کمالیه گوید: وی ادیب و صاحب قریحه ٔ شعری بود. مولد وی حلب بود و مکرر به قسطنطنیه رفت و به دمشق بازگشت ، و بسال 1203 هَ . ق . وفات یافت . شرح حال او در النفائح و اللوائح نیز آمده است . (اعلام النبلاء ج 7 ص 126).
واژه های همانند
۱۰۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
صادق خان شقاقی . [ دِ ن ِ ش ِ ] (اِخ ) وی از کسانی است که بر آقامحمدخان یاغی شد و در قزوین از فتحعلی شاه شکست خورد.
صادق خان فراهی . [ دِ ن ِ ف َ ] (اِخ ) وی یکی از بزرگان قزلباش است که از طرف میر سیدمحمد ملقب به شاه سلیمان مأمور جنگ با تیمورخان افغان...
صادق آباد پایین . [ دِ دِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان چنار بخش مرکزی شهرستان آباده ، 9000گزی جنوب خاوری آباده ، 2000گزی خاوری شوسه ٔ آب...
صادق آباد لاچری . [ دِ دِ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قنقری پایین (سفلی ) بخش بوانات و سرچهان آباده ، 37000گزی جنوب سوریان ، کنار راه فرعی دی...
امی صادق الکلام . [ اُم ْمی ِ دِ قُل ْ ک َ ] (اِخ ) رجوع به امی صادق کلام شود.
دکترمحمد صادق محفوظی تحصیلات خود را در رشته روانشناسی بالینی در دانشگاه دولتی انگلیس تا مقطع دکترا به اتمام رسانید و در همان زمان توانست به تحصیل در ر...
قاسم آبادحاجی محمد صادق . [ س ِ دِ م ُ ح َم ْ م َ صا دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ باختر رفسنجان . در 2000گزی باختر رفسنجان ، کنار شوسه ٔ ر...
ثادق . [ دِ ] (اِخ ) نام وادئی در دیار بنی عقیل و در آنجا آبهائی است . اصمعی گفته است که ثادق وادی بزرگ و پهناوری است که به رُمّه منته...
ثادق . [ دِ ] (ع ص ) سحاب ثادِق ؛ ابر ریزان . || وادی ثادِق ؛ وادی سائل . وادی سیلناک .
صادغ . [ دِ ] (ع اِ) دیک (خروس ) است ، جهت آنکه در ثلث آخر شب بسیار فریاد میکند. (فهرست مخزن الادویة) ۞ .