اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صار

نویسه گردانی: ṢAR
صار. [ صارر ] (ع ص ) درخت بسیارشاخ درهم پیچیده ٔ پیوسته سایه . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
سار. (اِخ ) ۞ رودخانه ای است که در مناطق مرزی آلمان و فرانسه جریان دارد و پس از طی مجرائی بدرازای 240 هزارگزی به رودخانه ٔ موزل می پیو...
سار. (اِخ ) ۞ ناحیه ای است بین فرانسه و آلمان ، و محدود است از شمال و شمال غرب به فرانسه و از مشرق و جنوب و جنوب غرب به آلمان . به م...
ثأر. [ ث َءْرْ ] (ع مص ) کشتن کشنده را. طلب کردن خون مقتولی را. ادراک ثأر. || لاثأرت فلاناً یداه ؛ نفع مرساناد او را دو دست وی .
ثعر. [ ث َ / ث ُ / ث َ ع َ ] (ع اِ) صمغمانندی که از بیخ درخت طلح برآید و آن زهر کشنده است .
ثعر. [ ث َ ع َ ] (ع اِ) کثرة ثآلیل . بسیاری ازخها. (تاج العروس ).
سعر. [ س َ ] (ع مص ) افروختن آتش . (المصادر زوزنی ). || گرم کردن جنگ . (آنندراج ). جنگ انگیختن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || ب...
سعر. [ س َ ع ِ] (ع ص ) دیوانه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
سعر. [ س ُ ع ُ ] (ع اِمص ) دیوانگی . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || کولی . || کندی ذهن . || رنج و عذاب . (...
سعر. [ س ُ ] (ع اِمص ) گرمی آتش . || گرسنگی یا سختی گرسنگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || سخت آزمندی گوشت . || نقل ک...
سعر. [ س ِ ] (ع اِ) نرخ . ج ، اسعار. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)(آنندراج ). نرخ هر شیئی که فروخته میشود. (غیاث ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۷ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.