صارم . [ رِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از صَرْم . قوله تعالی
: ان اغدوا علی حرثکم ان کنتم صارمین (قرآن
22/68)؛ یعنی بامداد به سر کشت و بستان خود روید اگر خرما خواهید بریدن . (تفسیر ابوالفتوح چ تهران
1315 ج
5 ص
378). || شمشیر بران . (منتهی الارب ). شمشیر تیز. (دهار)
: هست شاهان را زمان برنشست
هول سرهنگان صارمها به دست .
(مثنوی ).
|| مرد دلاور رسا در امور. || شیر بیشه . (منتهی الارب ).