گفتگو درباره واژه گزارش تخلف صال نویسه گردانی: ṢAL صال . [ صال ل ] (ع ص ، اِ) باران سخت و بزرگ قطره که زمین شکافته گردد از وی . (منتهی الارب ). || خر وحشی حادالصوت . (تاج العروس ). || لحم ٌ صال ؛ گوشتی گنده . (مهذب الاسماء) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه واژه معنی روز سال نو روز سال نو (به انگلیسی: New Year's Day) یک جشن سالانه است که مصادف است با تاریخ ۱ ژانویه، اولین روز سال در تقویم میلادی. از رسوم روز سال نو میتوان به... سال دزدیدن سال دزدیدن . [ دُ دی دَ ] (مص مرکب ) کنایه از کم گفتن سالهای عمر. (آنندراج ) : تا بکی از سال دزدیدن توان بودن جوان . آتا شمسی صغیر (ازآنن... سال زمستان سال زمستان . [ زِ م ِ ] (اِخ ) قصبه ای است در قندهار ۞ . (تاریخ شاهی چ کلکته ص 168). صد سال سیاه صد سال سیاه . [ ص َ ل ِ ] (ق مرکب ) هرگز. ابداً. هیچگاه . هیچوقت . و این هنگامی است که گوینده خواهد نفرت و ناخشنودی خود را رساند: میخواهم صد ... سال و زمانه سال و زمانه .[ ل ُ زَ ن َ / ن ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) روزگار. سال گشت شدن سال گشت شدن . [ گ َ ش ُدَ ] (مص مرکب ) یکسال بر چیزی گذشتن . تحویل سال . گذشتن : احال الشی ٔ؛ سال گشت شدن چیزی . (منتهی الارب ). سال زده شدن سال زده شدن . [ زَ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آسیب دیده شدن محصول . آفت دیدن گیاه یا محصول . تسنّه . (زوزنی ). سال یزدگردی سال یزدگردی . [ ل ِ ی َ دِ گ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به سال شود. زاله سال ساله زاله، ساله یا سال رودی است در آلمان که به البه میریزد. از شمال شرق باواریا سرچشمه میگیرد و طولش حدود ۴۲۷ کیلومتر است.[۱] منابع بعلبکی، منیر (۱۹۸۰). ... کلان سال شدن کلان سال شدن . [ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پیر و سالخورده شدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۰ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود