اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صالح

نویسه گردانی: ṢALḤ
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) (محمد...) به مناسبت نام خویش صالح تخلص میکرد. وی پسر امیر نورسعید جملةالملک و صاحب اختیار خانه ٔ سلطان ابوسعیدمیرزاست که بغایت مردی بدفعل و بدخوی بود، اما محمد صالح جوانی ملایم بود و اطوار او به افعال پدر نمی مانست ، و در طبع او بسی دقت و چاشنی هست و در خط نیز خالی از قابلیتی نیست . این مطلع از اوست :
نیم آشفته گر پوشید کاکل ماه تابانش
چه غم از تیرگی ّ شب چو باشد صبح پایانش .

(از مجالس النفائس ص 110).


مترجم همین کتاب افزاید که : حضرت میر در ذکر مشارالیه لطفهانموده اند. اگرچه در اوائل نیک بوده اما اواخر روش پدر پیش گرفت ، بدفعلی از مردم خوش طبع نکو نیست . از اوست این مطلع:
چند روزی که غمت مونس جان بود مرا
خاطر جمع و دل شاد همان بود مرا.
و رجوع به آتشکده ٔ آذر ص 16 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن مهدی مقبلی یمانی . وی مذهب زیدیان داشت ، سپس ترک آن بگفت . امام شوکانی به اجتهاد وی گواهی داده است و بسال 1...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن مهران . صاحب عقدالفرید در باب شعراء مجانین گوید: و از آن جمله است صالح بن مهران کاتب . (ج 7 ص 184). و مصحح کتاب ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن مهران ، مولی زکریابن مصقلةبن هبیرة، مکنی به ابی سفیان . وی حکیم وپرهیزکار و مسموع الکلام بود. عمربن علی و محمدبن ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) (الحاج ...) ابن مهنا ازهری . او راست : الفتح الربانی فی الرد علی المهدی المغربی الوزانی ، که اختصاری است از رساله ای ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن میثم تمار اسدی کوفی . شیخ طوسی در رجال گاهی او را در عداد اصحاب امام باقر محمدبن علی (ع ) و گاهی در شمار اصحاب ا...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن میسرة. مجهول است . وی انس بن مالک را درک کرده است و سعیدبن واصل ازاو روایت کند. ابن حبان او را در ثقات ذکر کند...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن نحام . صحابی و مجهول الحال است . (تنقیح المقال ج 2 ص 95).
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن نصر یانضر. وی در خلافت الواثق خروج کرد. صاحب تاریخ سیستان گوید: صالح به بُست برخاست و مردم بسیار با او جمعشد از...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن نصراﷲ حلبی معروف به ابن سلّوم . وی رئیس اطباء دولت عثمانی و ندیم سلطان محمدبن ابراهیم بود. و در حلب متولد شد و...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن نصربن مالک بن هیثم مکنی به ابی الفضل خزاعی . وی برادر احمدبن نصر خزاعی است . او از ابن ابی ذئب ، و شعبةبن حجاج ،...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.