اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صالح

نویسه گردانی: ṢALḤ
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) (مولانا...) صاحب مجالس النفائس گوید: وی گرچه خراسانی است لیکن سالیانی است که در حصار شادمان است به کتابداری شاه حصار شادمان و این مطلع از اوست :
اگر ای شمع شبی هم نفس من باشی
چه دعا بهتر از این است که روشن باشی .
و طرز این غزل اختراع اوست و فقیر از کسی شنیده ام (نشنیده ام ؟):
نازم به چشم خود که جمال تو دیده است
افتم به پای خود که به کویت رسیده است
هر دم هزاربوسه زنم دست خویش را
کو دامنت گرفته بسویم کشیده است
در زر بگیرم از ره تعظیم گوش را
کآواز جانفزای تو روزی شنیده است
هوش و خرد فدای دل خویشتن کنم
کز جام تو شراب محبت کشیده است
وابستگی به صالح از آن شد دل مرا
کز هرچه غیر تست بکلی رمیده است .
و این دو بیت نیز از اوست وبسی نیکو است :
اسیر هجرشدم هر کجا که دل بستم
فتاد طرح جدایی به هرکه پیوستم
گذشتم از طلب هر مراد و آسودم
کشیدم از همه دست امید و وارستم .
و میگویند این دو بیت در وقت ترک دنیا گفته . (از مجالس النفائس ص 290).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن زائده ، مکنی به ابی واقد لیثی مدینی . تابعی است . و از انس و ابی أروی دوسی صحابی و سعیدبن مسیب و سالم بن...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن زین العابدین موسوی عاملی . صاحب روضات گوید او مردی فاضل بود و نزد شیعه و سنی در جبل عامل حرمتی داشت . وی...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن سعید ثقفی . وی شیخی ثقة است و از سلمة و ابومسعود و جز ایشان روایت کند. (ذکر اخبار اصفهان صص 349 - 350).
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن سهل . وی از جانب امام باقر (ع ) متولی اوقاف قم بود. رجوع به تنقیح المقال ج 2 ص 94 شود.
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن شاذان کرخی . وی در اصفهان سکونت جست و سفری به دمشق و مصر و مکه کرد و حدیث شنید. او از بریده و از او ابوال...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن صالح بن علی بن یحیی بن عبداﷲبن محمدبن عبیداﷲبن عیسی بن موسی بن محمدبن علی بن عبداﷲبن عباس بن عبدالمطلب ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن صالح حجازی ، مکنی به ابی شعیب و ملقب به مطوعی مستملی . اودر دمشق از عده ای حدیث شنید و سماع او بسال 401 ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن صالح ، مکنی به ابی علی موصلی . در تاریخ بغداد گوید: وی به بغداد آمد و از احمدبن حسن بن عبدالجبار صوفی روای...
صالح .[ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن صالح ، مکنی به ابی علی و ملقب به جلاب و معروف به ابن روزبه . وی از بغداد است و پس از سال 300 هَ . ق . ب...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن احمد تمرتاشی . رجوع به صالح تمرتاشی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.