اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صالح

نویسه گردانی: ṢALḤ
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) (میرزا...) یکی از شعرای ایران و از مردم اصفهان و از احفاد طبیب معروف طبیب الدین است .وی از حرمت سلاطین عصر برخوردار بود و سپس به هندوستان رفت و در خدمت جهانگیر و شاهجهان درآمد و به مراتبی نائل گشت و بسال 1043 هَ . ق . درگذشت . از اوست :
موج اشکم چون بغل بگشاد جیحون گفت بس
چون به خود پیچیدم از اندیشه گردون گفت بس .

(قاموس الاعلام ترکی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن صباح بغدادی . وی از آدم بن ابی ایاس روایت کند. (لسان المیزان ج 3 ص 170).
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن صباح ، مکنی به ابی الفضل اصفهانی . او از ابن عیینة و از وی علی بن حسن بن سلم روایت کند. رجوع به ذکر اخبار اصفهان...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ )ابن صقر. او از عبداﷲبن زهیر و از وی سعیدبن واقد مزنی روایت کند. رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 18 شود.
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن طرفةبن احمدبن محمدبن طرفةبن کمیت حرستانی . وی به حدیث عنایتی داشت و از ابی ثعلبه روایت کند. (تهذیب تاریخ ابن ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن طریف . اتباع او در جبال بربر بسر میبردند و وی دعوی پیغمبری کرد و دین تازه آورد و یا پس از او بعض فرزندان وی ادعا...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن طریف ضبی ، مکنی به ابی صیداء. تابعی است .
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) (الملک ...) ابن ظاهربن ناصربن نجم الدین ایوب . یکی از ملوک سلسله ٔ ایوبیان است . پدر وی الظاهر بسال 582 هَ . ق . حاکم ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) (الملک ...) ابن عادل بن نجم الدین ایوب . نام وی اسماعیل و از سلاطین ایوبی دمشق است . او بسال 635 هَ . ق . در دمشق به ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عاصم ناقط. وی از کسائی روایت کند لیکن بر وی قرائت نکرده و اندکی از قرائت را یحیی بن آدم از وی روایت کند. (الف...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبدالجبار. وی از ابن جریح و ابن بیلمانی و از او عمربن خالد حرانی روایت کند. (لسان المیزان ص 172).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.