صالح
نویسه گردانی:
ṢALḤ
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ابی اخضر یمامی ، مولای هشام بن عبدالملک . وی شاگرد و خادم زهری بود و در بصره از وی روایت کرد و از محمدبن منکدر و جز ایشان روایت دارد و از وی ابوداود طیالسی و نضربن شمیل و جماعتی روایت کنند و سند وی به ابی هریره رسد. وهب بن جریر گوید او سماع را از قرائت تمیز نمی داد. ابن عدی گوید بر حدیث وی از زهری اعتماد نشاید. یحیی بن معین و بخاری و جوزجانی و ابوزرعة و دارقطنی و جز ایشان او را تضعیف کرده اند. رجوع به تهذیب تاریخ ابن عساکر ج 6 صص 364 - 365 شود.
واژه های همانند
۴۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
صالح . [ ل ِ ](اِخ ) ابن سلطان بن حسین حلبی . وی شافعی مذهب و در ادب و نحو زبردست بود. مولد او به حلب در 1157 هَ . ق .و چون پدر وی پیوسته ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سلمةرازی . رجوع به صالح بن ابی حماد ابوالخیر رازی شود.
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سلیمان . محمدبن عثمان بن ابی شیبه گوید:وی مرضی نیست . و او را از غیاث بن عبدالحمید حدیثی غریب است . مستغفری در ترج...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن محمد عاملی صیداوی . وی به عراق شد و به کاظمین سکونت جست . شیخ حر در «أمل الاَّمل » گوید: وی شیخی عالم...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سندی . شیخ حر در أمل الاَّمل گوید: مردی نیک و از شاگردان علامه ٔ حلی است . (روضات الجنات ص 330 ذیل ترجمه ٔ صالح ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سندی . شیخ طوسی در رجال وی را در عداد «من لم یرو عنهم » شمرده و گوید: اواز انس بن عبدالرحمن و از وی ابراهیم بن ها...
صالح .[ ل ِ ] (اِخ ) ابن سوید قدوری ، مکنی به ابی عبدالسلام .او از حراس عمربن عبدالعزیز است . در تهذیب تاریخ ابن عساکر از عمروبن مهاجر آید که...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سهل بن منهال . ابن الجارود و اسحاق بن حکیم وزهری از وی روایت کنند و از او اسحاق بن بشر و قاسم بن جعفر روایت آرند. ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سهل همدانی . وی از مردم همدان است . شیخ طوسی در رجال او را گاهی از اصحاب امام باقر (ع ) و گاهی از اصحاب امام ص...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سهیل همدانی . حسن بن داود او را در شمار ضعفاء آورده است . و شیخ طوسی او را از اصحاب امام صادق و کوفی شمرده است . (...