اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صالح

نویسه گردانی: ṢALḤ
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن عمر، قاضی صلاح الدین حلبی ، مکنی به ابی النسک و معروف به ابن سفاح . مولد وی به حلب بسال 710 هَ . ق . و منشاء او نیز به حلب بود و به مذهب شافعی گرائید و متولی بیت المال اوقاف شد. وی پدر شهاب الدّین احمد کاتب سرّ حلب و پدر ناصرالدین ابوعبداﷲ محمد است . ابوالعز زین الدین طاهربن حبیب او را ستوده و این دو بیت از وی آورده است :
لانلت من الوصال ما املت
ان کان متی ما حلت عنی حلت
احببتکم طفلاً و ها قد شبت
ابغی بدلا (؟) ضاق علی ّ الوقت .
وی در سفر حج بسال 779 در قریه ٔ بصری درگذشت . (اعلام النبلاء ج 5 ص 71).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
بیدبن ساله . [ بی ب ُ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) اسدی در فرهنگ ، ذیل کلمه ٔ فوق گوید، کهن سالخورده بود (یعنی بیدبن ساله مجموعاً بمعنی کهن سالخور...
چهارده ساله . [ چ َ / چ ِ دَه ْ ل َ / ل ِ ] (ص نسبی ) کودکی که سال وی از سیزده گذشته اما به پانزده نرسیده باشد. رجوع به چارده ساله شود.
پیر چهل ساله . [ رِ چ ِ هَِ ل َ / ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از عقل است . (برهان ). کنایه از قوت عاقله که در عمر چهل سالگی تمام و کا...
ثعله و افرا. [ ] (اِخ ) نام کتابی است از سهل بن هارون فارسی رامنوی . (ابن الندیم ).
سرکه ٔ ده ساله . [ س ِک َ / ک ِ ی ِ دَه ْ ل َ / ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از کینه ٔ دیرینه . (برهان ) (رشیدی ) (آنندراج ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.