صالح
نویسه گردانی:
ṢALḤ
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن بشر سدوسی . مجهول است . و در کتاب الضعفاء به سندی جید از حبیب بن شهید، آرد که نزد ایاس نشسته بودم ، مردی بیامد. ایاس وی را گفت : اگر فتوی خواهی به حسن رجوع کن ، و اگر صلح خواهی به حمید، و اگر شغب طلبی نزد صالح سدوسی روکه گوید آنچه بر تو است انکار و آنچه ازآن ِ تو نیست ادعا کن و به بینه ٔ غایب احتجاج جوی . ابن معین او را نشناسد و ابن عدی وی را مجهول داند. (لسان المیزان ج 3 ص 166). و رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 62 شود.
واژه های همانند
۴۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
صالح . [ ل ِ ](اِخ ) ابن سلطان بن حسین حلبی . وی شافعی مذهب و در ادب و نحو زبردست بود. مولد او به حلب در 1157 هَ . ق .و چون پدر وی پیوسته ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سلمةرازی . رجوع به صالح بن ابی حماد ابوالخیر رازی شود.
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سلیمان . محمدبن عثمان بن ابی شیبه گوید:وی مرضی نیست . و او را از غیاث بن عبدالحمید حدیثی غریب است . مستغفری در ترج...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن محمد عاملی صیداوی . وی به عراق شد و به کاظمین سکونت جست . شیخ حر در «أمل الاَّمل » گوید: وی شیخی عالم...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سندی . شیخ حر در أمل الاَّمل گوید: مردی نیک و از شاگردان علامه ٔ حلی است . (روضات الجنات ص 330 ذیل ترجمه ٔ صالح ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سندی . شیخ طوسی در رجال وی را در عداد «من لم یرو عنهم » شمرده و گوید: اواز انس بن عبدالرحمن و از وی ابراهیم بن ها...
صالح .[ ل ِ ] (اِخ ) ابن سوید قدوری ، مکنی به ابی عبدالسلام .او از حراس عمربن عبدالعزیز است . در تهذیب تاریخ ابن عساکر از عمروبن مهاجر آید که...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سهل بن منهال . ابن الجارود و اسحاق بن حکیم وزهری از وی روایت کنند و از او اسحاق بن بشر و قاسم بن جعفر روایت آرند. ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سهل همدانی . وی از مردم همدان است . شیخ طوسی در رجال او را گاهی از اصحاب امام باقر (ع ) و گاهی از اصحاب امام ص...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن سهیل همدانی . حسن بن داود او را در شمار ضعفاء آورده است . و شیخ طوسی او را از اصحاب امام صادق و کوفی شمرده است . (...