صالح
نویسه گردانی:
ṢALḤ
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن روبةالسمان . مجهول است . از وی شبیب بن عمر روایت کند. ابن حبان وی را در ثقات آورده و گوید: از وی عثمان بن ابی زرعه و عبدالحمیدبن ابی جعفر روایت کنند. (لسان المیزان ج 3 ص 169).
واژه های همانند
۴۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم بن حسن بن سلیمان . رجوع به صالح معلم شود.
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن حنبل ، مکنی به ابی الفضل . مولد وی بسال 203 هَ . ق . بود واحمد او را سخت دوست میداشت . چون از آغاز جوانی پا...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن صالح بن احمدبن عمربن احمد، صلاح الدین بن شهاب بن السفاح حلبی . مولد وی بسال 795 هَ . ق . بود و حاضر مجلس ای...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن عمر، قاضی صلاح الدین حلبی ، مکنی به ابی النسک و معروف به ابن سفاح . مولد وی به حلب بسال 710 هَ . ق . و ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن قاسم بن یوسف بن فارس بن سوار متابحی ، مکنی به ابی مسعود. وی در صیدا سکونت داشت و از پدر خویش و جماعتی دیگ...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن احمدبن صالح بن عبداﷲبن قیس بن هذیل بن یزیدبن عباس بن احنف بن قیس ، مکنی به ابی الفضل تمیمی همدان...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن طه . او راست : الدراری و اللاَّل لمدح محمد و الاَّل و آن بسال 1308 هَ . ق . در دمشق طبع شده است . (...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن عزالدین محمد صغیربن شیخ الاسلام عزالدین محمد کبیربن خلیل ،اقضی القضاة صلاح الدین . وی از حلب بود و م...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن یونس ، مکنی به ابوالحسین بزاز و معروف به قیراطی (صالح بن ابی مقاتل ). وی هروی الاصل است و از محمدبن معاو...
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمد الحلبی . وی از احمدبن حنبل روایت کند. (مناقب احمدبن حنبل ص 97).