صالح
نویسه گردانی:
ṢALḤ
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن مهران . صاحب عقدالفرید در باب شعراء مجانین گوید: و از آن جمله است صالح بن مهران کاتب . (ج 7 ص 184). و مصحح کتاب گوید: وی صالح بن شهریار است و ابن عبدربه در همین باب گوید: چون مادر سلیمان بن وهب کاتب برادر حسن بن وهب درگذشت مردی از حمقاء کُتّاب که صالح بن شهریار نام داشت نزد او شد و مادر وی را بدین اشعار رثا گفت :
لاُم ّسلیمان علینا مصیبةٌ
مغلغلة مثل الحسام البواتر
و کنت سراج البیت یا ام ّسالم
فامسی سراج البیت وسط المقابر.
سلیمان گفت مصیبت هیچکس چون من نیست ، مادرم بمرد و او را چنین رثا گفتند و نام من از سلیمان به سالم گرداندند. (عقدالفرید ج 7 ص 186). و در باب دیگر که به ذکر مدعیان کتابت اختصاص داده است این ابیات را به ابی ایوب بن اخت وزیر نسبت داده است . (عقدالفرید ج 4 ص 256).
واژه های همانند
۴۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
صالح ایوبی . [ ل ِ ح ِ اَی ْ یو ] (اِخ ) رجوع به صالح بن عادل بن نجم الدین ... شود.
صالح ترمذی . [ ل ِ ح ِ ت ِ م ُ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن محمدبن نصربن محمد... شود.
فضل بن صالح . [ ف َ ل ِ ن ِ ل ِ ] (اِخ ) از افسران و اعیان دولت فاطمی مصر بود و بامر الحالم بامراﷲ در سال 400 هَ . ق . به قتل رسید. (از الاعلا...
صالح همدانی . [ ل ِ ح ِ هََ م َ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن احمدبن محمدبن احمدبن صالح ... شود.
صالح مواهبی . [ ل ِ ح ِ م َ هَِ ] (اِخ ) وی رئیس طریقت قادریان حلب بود و به سال 1152 هَ . ق . درگذشت . رجوع به اعلام النبلاء ج 6 صص 510 -...
صالح مستملی . [ ل ِ ح ِ م ُ ت َ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن محمدبن صالح حجازی ... شود.
صالح مدیبری . [ ل ِ ح ِ م ُ دَ ب ِ ] (اِخ ) ابن الندیم وی را در شمار معزمین آورده است که از طریقه ٔ محموده به عزائم پرداختندی مقابل طریقه...
صالح کرمانی . [ ل ِ ح ِ ک ِ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن عبداﷲ کرمانی ... شود.
صالح شیبانی . [ ل ِ ح ِ ش َ ] (اِخ ) ابن مدینی او را مجهول خوانده و ابن حبان او را درزمره ٔ ثقات آورده است . (لسان المیزان ج 3 ص 177).
صالح قیراطی . [ ل ِح ِ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن عبداﷲ قیروانی ... شود.