صبا
نویسه گردانی:
ṢBA
صبا. [ ص َ] (ع مص ) کودکی . (منتهی الارب ) (دهار). کودکی کردن . (مصادر زوزنی ) : اما به حکم آنکه شاهزاده در حداثت سن و بدایت صبا بود آن غرر و درر چون صبا میشمرد. (سندبادنامه ص 51). || میل کردن به نادانی جوانی . (اقرب الموارد). رجوع به صِبی ̍ شود.
واژه های همانند
۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
باغ صبا. [ غ ِ ص َ ] (اِخ ) نام باغی به شمال تهران و اکنون بسبب تقسیم شدن قسمتی از اراضی آن بصورت محلتی از تهران در آمده است و در آن...
نوروز صبا. [ ن َ / نُو زِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نغمه ای است که در همایون و راست پنجگاه نواخته می شود. (فرهنگ فارسی معین ). شعبه ای ا...
صبا پاشایی متولد سال ۶۳ در شهرستان آمل استان مازندران است. ایشان از ۱۷ سالگی در کلاس های آواز و نزد آقای حسنی با ردیف های موسیقی ایرانی آشنا می شوند. ...
همان باد صبا می باشد برید به معنای باد است و برای زیبایی جمله از دو کلمه هم معنی استفاده شده است.
صبع. [ ص َ ] (ع مص ) اشاره کردن بسوی کسی بانگشت باهانت یا عام است . دلالت کردن کسی را بکسی یا به چیزی بانگشت . (منتهی الارب ) (تاج الم...
سبا. [ س َ ](اِخ ) المنصور. رجوع به ابوحمیر سبا المنصور شود.
سبا.[ س َب ْ با ] (اِخ ) نام کوهی است . (معجم البلدان ).
سبا. [ س َب ْ با ] (اِخ ) ۞ آبی است در سرزمین فزاره . (معجم البلدان ).
سبا. [ س َب ْ با ] (اِخ ) ۞ آبی است متعلق به بنی سلیم . (معجم البلدان ).