اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صبح

نویسه گردانی: ṢBḤ
صبح . [ ] (اِخ ) تابعی است . رجوع به ابوالعلاء، صبح شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
صبح نخستین . [ ص ُ ح ِ ن ُ خ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صبح نخست . صبح اول . صبح کاذب . غطاط. دم گرگ . رجوع به صبح نخست شود : آمد بانگ خرو...
صبح رستخیز. [ ص ُ ح ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صبح محشر. صبح قیامت . رجوع به صبح رستاخیز شود.
ابن ابی صبح . [ اِ ن ُ اَ ص ُ ] (اِخ ) عبداﷲبن عمروبن ابی صبح المازنی اعرابی بدوی . او به بغداد آمد و بدانجا مقیم گشت و هم آنجا درگذشت .شاعر...
صبح رستاخیز. [ ص ُ ح ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )بامداد قیامت . صبح محشر. رجوع به صبح رستخیز شود.
صبح شما بخیر. [ ص ُ ح ِ ش ُ ب ِ خ َ / خ ِ ] (جمله ٔ دعایی ) تحیت بامداد است . روز به شما خوش . رجوع به صباح الخیر و صبحک اﷲ بالخیر شود.
صبح صادق وار. [ ص ُ ح ِدِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) مانند صبح صادق : با شبانگه لقات چون دانم تو چنین تازه صبح صادق وار.خاقانی .
صبح ملمعنقاب . [ ص ُ ح ِ م ُ ل َم ْ م َ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از صبح کاذب است که صبح اول باشد. (برهان ) : زد نفس سربمهر صبح م...
صبح راست خامه . [ ص ُ ح ِ م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صبح دوم . صبح صادق . رجوع به صبح راست خانه شود.
صبح راست خانه . [ ص ُح ِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) به معنی صبح راست است که کنایه از صبح صادق باشد و به جای نون میم هم بنظر آ...
صبح بخیر گفتن . [ ص ُ ب ِ خ َ / خ ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تحیت بامداد ادا کردن . رجوع به صباح الخیر و صباح کنان شود.
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۱ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.