اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صبح فام

نویسه گردانی: ṢBḤ FAM
صبح فام . [ ص ُ ] (ص مرکب ) صبح رنگ . به رنگ صبح . سپید. روشن :
چه شد که بادیه بربود رنگ خاقانی
که صبح فام شد از راه و شامگون آمد.

خاقانی .


یوسف من گرگ مست باده به کف صبح فام ۞
وز دو لب باده رنگ سرکه فشان از عتاب .

خاقانی .


ناخن سیمین سمن صبح فام
برده ز شب ناخنه ٔ شب تمام .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.