اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صح

نویسه گردانی: ṢḤ
صح . [ ص َ / ص َح ْ ح َ ] (ع اِ) علامتی است نمودن صحت را، شاید مخفف صَح ّ و یا صحیح :
در میان صالحان یک اصلحی است
بر سر توقیعش از سلطان صحی است .

مولوی .


صح بفتح صاد و حاء مشدد که بمعنی امضاء و تصدیق استعمال میشود چنانکه گویند: «فلانکس بمعامله ٔ مزبور صح گذاشت ». فعل ماضی یصح است و از صح ذلک و امثال آن مخفف شده است .خاقانی گوید :
توقیع خاقان از برش از صَح َّ ذلک زیورش
گوئی ز جود شه برش گنجی است پیدا ریخته .
و اینکه اغلب آن را بشکل صِحَّة بر وزن عده مینویسند درست نیست . (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز شماره ٔ 6 - 7 ص 45 از خیام پور) و در ذیل همین صفحه از محیط المحیط آرد: صحح المریض تصحیحاً؛ ازال مرضه . و الکتاب ؛ ازال سقطه وکتب علیه . و صح ؛ و هی کلمة یستعملها الکتاب فی آخر مایکتبونه لتصحیحه . و رجوع به ذیل کلمه ٔ ص در این لغت نامه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
سه اسبه . [ س ِ اَ ب َ / ب ِ ] (ص نسبی مرکب ) کنایه از تعجیل و شتاب . و کسی که در کارها تعجیل و شتاب کند و سبب آن آن است که چون شخصی خو...
جریش سه . [ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای بلوک ساوجبلاغ طهران . (از مرآت البلدان ج 4 ص 225).
سه پلشت [سِ پِ لِ] ، یاسه پلشک حالتی است در قاپ بازی که گودی همة قاپ‌ها به سوی بالا باشد. سه پلشک در قاپ بازی بسیار ناخوشایند است.در گویش مردم به م...
(عامیانه) خراب کردن کار به نحوی فضاحت بار. خیطی بالا آوردن. برگرفته از خرابی یکی از سیلندرها در موتور 4 سیلندر و اختلال و ضعف ناشی از ...
کوله سه . [ ل ِ س ِ ] (اِخ ) نام مزرعه ای است که در دهستان گوادر بخش گیلان شهرستان شاه آباد واقع است و ییلاق ایل کلهر است و در هنگام بردا...
سه گوش . [ س ِ ] (اِ مرکب ) مثلث . (فرهنگستان ). مثلث و هر چیز که دارای سه زاویه باشد. (ناظم الاطباء).
سه کوهک . [ س ِ هََ ] (اِ مرکب ) خار خسک و آن خاری باشد سه گوش . (برهان ). خارخسک . (فرهنگ رشیدی ) (جهانگیری ) (الفاظ الادویه ). نام گیاهی است ...
سه گانه . [ س ِ ن َ /ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) کنایه از سه جام و پیاله ٔ شراب خوری . (برهان ). سه پیاله ٔ شراب که ثلاثه ٔ غساله گویند. (فرهنگ ...
سه گاه . [ س ِ] (اِ مرکب ) نام نوایی از موسیقی . (ناظم الاطباء).
سه هزار. [ س ِ هََ ] (اِخ ) از بلوکات ناحیه ٔ تنکابن در مازندران عده ٔ قری 12.مساحت 5 فرسخ . در میان حد شمالی خرم آباد، حد شرقی کلاردشت ، حد ج...
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۱۳ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.