اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صدیق

نویسه گردانی: ṢDYQ
صدیق . [ ص ِدْ دی ] (ع ص ) مرد بسیارصدق . دائم الصدق . آنکه قول خود را بفعل خود راست گرداند. (منتهی الارب ). سخت راستگو. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (مهذب الاسماء). بسیار راستگو. (غیاث اللغات ) :
توفیق رفیق اهل تصدیق شود
زندیق در این طریق صدیق شود.

خاقانی .


اندر این هفته هشت نه صدیق
مصطفی را بخواب دیده ستند.

خاقانی .


|| کسی را گویند که در تصدیق آنچه بر رسول خدا صلی اﷲ علیه و سلم آمده است کامل بود بعلم قول و فعل بصفاء باطن و قربی که او راست بباطن پیغمبر و بدین جهت است که در کتاب خدا مرتبه ای بین نبی و صدیق فاصله نشده است که فرماید: فاولئک مع الذین انعم اﷲ علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین . (قرآن 69/4) (کذا فی اصطلاحات الصوفیة از کشاف اصطلاحات الفنون ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
صدیق . [ ص ُ دَی ْ ی ِ ] (ع اِ مصغر) تصغیر صدیق است . (منتهی الارب ).
صدیق آباد. [ ص َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش ورامین شهرستان تهران 30هزارگزی جنوب ورامین 12هزارگزی جنوب راه شوسه و راه آهن ورامین به ...
صدیق اکبر. [ ص ِدْ دی ق ِ اَ ب َ ] (اِخ ) لقب امیر المؤمنین علی علیه السلام است . رجوع به علی بن ابیطالب (ع ) شود.
ابوبکر صدیق . [ اَ بو ب َ رِ ص ِدْ دی ] (اِخ ) رجوع به ابوبکربن ابی قحافه شود.
صدیق حسن خان . [ ص َ ح َ س َ ] (اِخ ) محمدبن علی بن حسن بن علی بن لطف اﷲ الحسینی مکنی به ابوالطیب . وی به سال 1248 هَ . ق . در قنوج متولد ...
ماندانا صدیق بهزادی (۱۳۲۱–) استاد دانشگاه ایرانی، و نویسنده و پژوهشگر رشته کتابداری است.[۱] در سال ۱۳۷۲ برای تألیف کتاب مرجع «رده PIR زبان‌ها و ادبیات...
صدیغ. [ ص َ ] (ع ص ) مرد ناتوان و ضعیف . (منتهی الارب ). مرد ضعیف . (مهذب الاسماء). || بچه ٔ هفت روزه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.