صدیق
نویسه گردانی:
ṢDYQ
صدیق . [ ص ِدْ دی ] (اِخ ) در بعضی مآخذ محرف زندیق (مانوی ) آمده است . رجوع به مانی و مانویان شود.
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
صدیق . [ ص ُ دَی ْ ی ِ ] (ع اِ مصغر) تصغیر صدیق است . (منتهی الارب ).
صدیق آباد. [ ص َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش ورامین شهرستان تهران 30هزارگزی جنوب ورامین 12هزارگزی جنوب راه شوسه و راه آهن ورامین به ...
صدیق اکبر. [ ص ِدْ دی ق ِ اَ ب َ ] (اِخ ) لقب امیر المؤمنین علی علیه السلام است . رجوع به علی بن ابیطالب (ع ) شود.
ابوبکر صدیق . [ اَ بو ب َ رِ ص ِدْ دی ] (اِخ ) رجوع به ابوبکربن ابی قحافه شود.
صدیق حسن خان . [ ص َ ح َ س َ ] (اِخ ) محمدبن علی بن حسن بن علی بن لطف اﷲ الحسینی مکنی به ابوالطیب . وی به سال 1248 هَ . ق . در قنوج متولد ...
ماندانا صدیق بهزادی (۱۳۲۱–) استاد دانشگاه ایرانی، و نویسنده و پژوهشگر رشته کتابداری است.[۱] در سال ۱۳۷۲ برای تألیف کتاب مرجع «رده PIR زبانها و ادبیات...
صدیغ. [ ص َ ] (ع ص ) مرد ناتوان و ضعیف . (منتهی الارب ). مرد ضعیف . (مهذب الاسماء). || بچه ٔ هفت روزه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).