صرصور
نویسه گردانی:
ṢRṢWR
صرصور. [ ص ُ] (ع اِ) نوناتک . الواحد صرصورة. (نسخه ٔ خطی مهذب الاسماء). || جانورکی است . || اشتر بزرگ هیکل . || شتر بختی . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ثرثور. [ ث ُ ] (اِخ ) نام دو نهر است به ارمنستان یکی را ثرثور کبیر و دیگری را ثرثور صغیر گویند بین یکی از آنها و بردعه کمتر از یک فرسخ است ...
سرسور. [ س ُ ] (ع ص ) دانای بزرگ بسیار درآینده در امور. || هو سرسور مال ؛ او نیکو سیاست کننده ٔشتران است . || (اِ) پیکان دوک . || دوست و ...
ابن سرسور. [ اِ ن ُ س ُ سو ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) رجوع به ابن بجده شود.