اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صرع

نویسه گردانی: ṢRʽ
صرع . [ ص َ ] (ع اِ) مثل و مانند. || مقابل و برابر: هو صرع کذا؛ ای حذاؤه . || لنگه ٔ چیزی . || بامداد و شبانگاه ، یعنی از بامداد تا زوال یک صرع و از زوال تا غروب صرع دیگر. روز و شب : اتیته صرعی النهار؛ آمدم او را بامداد و شبانگاه . || گونه از گونه های چیزی . ج ، اصرع . صروع . (منتهی الارب ). نوع از هر چیزی . || ترکتهم صرعین ؛ یعنی منتقل میشوند از حالی بحال دیگر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || رنگ :هو ذو صرعین ؛ دارای دو رنگ است . (از منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
محل سرا. [ م َ ح َ س َ ] (اِ مرکب ) محل سرای . جای سکونت زنان . (آنندراج ). عمارت متعلق به زنان . || عمارت پادشاهی . (ناظم الاطباء).
مدح سرا. [ م َ س َ] (نف مرکب ) مداح . مدح سرای . رجوع به مدح سرای شود.
گزن سرا. [ گ َ زَ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهات نور. (ترجمه ٔ سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 149).
کله سرا. [ ک ُ ل ِ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اسالم است که در بخش مرکزی شهرستان طوالش واقع است و 514 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ا...
کشک سرا. [ ک َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کران بخش مرکزی شهرستان نوشهر واقع در 4هزار و پانصد گزی جنوب باختری نوشهر و سه هزار و پانصد گز...
گرجی سرا. [ گ ُ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان لنگا شهرستان شهسوار که در 26هزارگزی جنوب خاوری شهسوار و 1500گزی جنوب راه شوسه ٔ شهسوار...
کهنه سرا. [ ک ُ ن ِ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چلندر است که در بخش مرکزی شهرستان نوشهر واقع است و 140 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای...
کهن سرا. [ ک ُ هََ / هَُ س َ ] (اِ مرکب ) کنایه از دنیا. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کومه سرا. [ م َ س َ ] (اِخ ) ۞ مرکز ناحیه ٔ شفت در گیلان است و200 خانه دارد. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 274).
کوچک سرا. [ چ َ / چ ِ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان علی آباد است که در بخش مرکزی شهرستان قائم شهر و در 1500گزی شمال غربی این شهر قرار دارد. در...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۷ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.