اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صرفة

نویسه گردانی: ṢRF
صرفة. [ ص َ رَ ف َ ] (اِخ ) قریه ای است از نواحی مآب نزدیک به لقاء. گویند قبر یوشعبن نون بدان جا است . (معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
در مورد خرید جنسی توجیه اقتصادی داشتن یا استفاده از وسیله ای با صرفه بودن
مقرون به صرفه. با صرفه، با فائده، با سود، سودآور. کم خرج، کم هزینه، ارزان. توضیحات: بطور کلی، اگر در مورد کاری سود و زیان حاصل از انجام آن در ن...
صرفه جوئی کردن . [ ص َ ف َ / ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خرج به اندازه کردن .اقتصاد. رجوع به صرفه جوئی و صرفه نگاه داشتن شود.
صرفه نگاه داشتن . [ ص َ ف َ / ف ِ ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) درخرج ملاحظه کردن . صرفه جوئی کردن . صرفه جوئی . به اندازه خرج کردن . رجوع به صرفه جوئ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.