اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صفت

نویسه گردانی: ṢFT
صفت . [ ص ِ ف ِت ت ] (ع ص ) مرد توانا[ ی ] تن آور یا مرد با گوشت گرداندام یا مرد توانا[ ی ] درشت خلقت . (منتهی الارب ). رجوع به صفتات و صفتان شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
صفت . [ ص ِ ف َ ] (ع مص ) در عربی بصورت «صفة» و در فارسی «صفت » نویسند. چگونگی کسی گفتن و آن مشتق از وصف است . (مقدمه ٔ لغت میر سید شریف ). ...
صفت . [ ص َ ف َ ] (اِخ ) هروی آرد: قریه ای است در جوف مصر نزدیک به لبیس که گویند گاوی را که بنی اسرائیل بذبح آن مأمور شدند بدانجا فروخته ...
صفت: واژه ای که می تواند مستقیم یا غیر مستقیم به نامی که با جنس آن همخوانی دارد افزوده شود تا ویژگی یا رابطه ای از آن نام را بیان نماید.(le petit Robe...
سگ صفت . [ س َ ص ِ ف َ ] (ص مرکب ) بی وفا. ناسپاس : گر شیردل تر از تو شناسیم هیچ مردمندیل حیض سگ صفتان طیلسان ماست . خاقانی .گرفتم سگ صفت ک...
بی صفت . [ ص ِ ف َ ](ص مرکب ) در تداول عامه ، بی وفا. ناسپاس . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ترکیبات صفت شود. || آنکه فاقد صفات نیک است . (فره...
صفت واژه ای عربی و ذات واژه ای اوستایی است. پس جایگزین این ترکیب، چنین است: ویژگی ذات vižegiye-zât.**** فانکو آدینات 09163657861
ِآدم صفت. (آ. دَ. صِ. فَ). (صفت مرکب). همچون آدم. همانند آدم ابوالبشر. آدم وار. آدم . [ دَ ] (اِخ ) نخستین پدر آدمیان ، جفت حوّا. (توریة). ابوالبشر. ب...
ذره صفت. {ذَ رِّ صِ فَ}. (ص. مرکب). سبک چون ذره. آن که اوصاف و سیرت و منش و روش ذره دارد. +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ ذرِّ. هر جزء غبا...
وحشی صفت. {وَ صِ فَ}. (ص. مر.). آن که منش و رفتار و کردار و حرکات و وجنات و خصوصیات و فروزه های وحوش دارد. که وضع و حالتی وحشی دارد. سرکش و بیابانی و ...
لاله صفت. [ ل َ/ ل ِ صِ فَ ] (ص مرکب ) آن که منش و رفتار و کردار و حرکات و وجنات و خصوصیات و فروزه های لاله دارد. لاله سان . لاله مانند. لاله وش. لاله...
« قبلی صفحه ۱ از ۹ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.