صفر
نویسه گردانی:
ṢFR
صفر. [ ص َ ] (ع مص ) خالی شدن خنور و منه : نعوذ باﷲ من صفرالاناء؛ یعنی مردن مواشی . (منتهی الارب ). تهی شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). || مردن . (منتهی الارب ). || زردآب جمع شدن در شکم کسی . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
قریه ٔ سفر. [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی ِ س ِ ] (اِخ ) (شهر کتابها) همان «دبیر» است که در صحیفه ٔ یوشع 15:14 و داود 1:11 مذکور است . و قریه ٔ سنه که در ص...
پنج سفر موسی . [ پ َ س ِ رِ ] (اِخ ) کتاب های پنجگانه ای است که در اول مجلد عهد عتیق واقع است و این قسم از کتاب مقدس را در2 تو 34:14 «کتاب...