صفوان
نویسه گردانی:
ṢFWʼN
صفوان . [ ص َ / ص َ ف َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صفواء. (منتهی الارب ). رجوع بدان کلمه شود. || سنگ ساده و لغزان . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). سنگ هموار. (غیاث اللغات ).
- یوم صفوان ؛ روز سرد بی ابر. (منتهی الارب ). روزی صافی و سرد. (مهذب الاسماء).
|| روز دوم از ایام سرما. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
سفوان . [ س َف ْ ] (اِخ ) ناحیه ای است در وادی بدر. (منتهی الارب ).
غزوه ٔ سفوان . [ غ َزْ وَ ی ِ س َ ف َ ] (اِخ ) یا غزوه ٔ بدرالاولی یا غزوه ٔ طلب کرزبن جابر الفهری . رجوع به بدرالاولی شود.