اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صقاب

نویسه گردانی: ṢQAB
صقاب . [ ص ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صَقب ، رجوع به صقب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
صقاب . [ ص ِ ] (ع مص ) روی باروی شدن . (منتهی الارب ). || (اِ) سقاب است که علامت مصیبت باشد مر زنان را در جاهلیت . (منتهی الارب ).
صقعب . [ص َ ع َ ] (ع ص ) دراز. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). بانگ کننده از شتر ماده و از دروازها. (منتهی الارب ).
صقعب . [ ص َ ع َ ] (اِخ ) ابن زهیر، عبداﷲبن زهیربن سلیم ، وی خال ابی مخنف است از زیدبن اسلم و عطأبن رباح روایت کند. ابن حبان او را در ث...
ثقاب . [ ث ِ ] (ع اِ) آتش افروزینه . ج ، ثقب .
ثقاب . [ ث َق ْ قا ] (ع ص ) سنبا. سنبنده . || سقاب الأکتاف ، هویه . سنبا. لقب شاپور ذوالأکتاف .
سقاب . [ س ِ ] (ع اِ) پنبه ٔ خون آلود که آن را زن مصیبت زده بر سر گذارد و یک طرف آن پنبه از روی بند بیرون کند تا بیننده بداند که او مصیبت...
صغاب . [ ص ُ ] (ع اِ) بیضه های شپش . (منتهی الارب ).
ثغاب . [ ث ِ ] (ع اِ) ج ِ ثغب . آبهای خوش که در کوهها در آب گیرها مانده باشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.