اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صقور

نویسه گردانی: ṢQWR
صقور. [ ص َق ْ قو ] (ع ص ) زن جلب . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
صقور. [ ص ُ ] (ع اِ) ج ِ صَقر است . (منتهی الارب ) : صاحب اترار چون دید و دانست که بغاث الطیور را با مخالب صقور تبانچه زدن محال است . (جها...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ثغور. [ ث ُ ] (ع اِ) ج ِ ثغر. پیشینیان (از دندان ). || سرحدها ودربندها میان کفر و اسلام : که بدیشان خللها را دریابد و ثغور را استوار کند. (تا...
ثغور. [ ث ُ ] (اِخ ) نام آن قسمت از بلاد شام است که نزدیک بقلمرو روم بوده . (مفاتیح العلوم ). و آنرا ثغورالروم نیز گفته اند. (الجماهرص 48). ...
ثغور. [ ث ُ ] (اِخ ) قلعه ای است به یمن حمیر را.
اصحاب ثغور. [ اَ ب ِ ث ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرزبانان . رجوع به ایران در زمان ساسانیان ص 395، و اصحاب اطراف شود.
ثغورْ وَ عَواصِم، عناوینی که اصطلاحاً بر مرزها و نیز دژها و شهرهای واقع بر سرحدات قلمرو مسلمانان(دارالاسلام) و غیر مسلمانان (دارالحرب)، خاصه بر نقاط ن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.