اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صنوبری

نویسه گردانی: ṢNWBRY
صنوبری . [ ص َ / ص ِ ن َ / نُو ب َ ] (ص نسبی ) نسبت است به صنوبر که درختی است . (الانساب سمعانی ). || همانند صنوبر در شکل . مخروطی کله قندی ۞ . و دل را از جهت مخروطی بودن آن صنوبری شکل گویند :
دل صنوبریم همچو بید لرزانست
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست .

حافظ.


رجوع به صنوبر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
صنوبری . [ ص َ ن َ ب َ ] (اِخ ) احمدبن محمد الحلبی ، مکنی به ابی بکر. شاعریست و در فوات الوفیات اندکی از اشعار لطیف وی آمده است . بسال 334 ...
غده ٔ صنوبری . [ غ ُدْ دَ / دِ ی ِ ص َ ن َ / نُو ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غده ٔ اپیفیز ۞ . این غده در کنار خلفی بطن سوم دماغ در روی قنات...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.