اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صوفی وش

نویسه گردانی: ṢWFY WŠ
صوفی وش . [ وَ ] (ص مرکب ) صوفی مانند. شبیه به صوفی . متصوف :
از این مزوجه و خرقه نیک در تنگم
به یک کرشمه ٔ صوفی وشم قلندر کن .

حافظ.


درین صوفی وشان دردی ندیدم
که صافی باد عیش دردنوشان .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.