اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صولت

نویسه گردانی: ṢWLT
صولت . [ ص َ / صُو ل َ ] (از ع مص ، اِمص )حمله بردن . (غیاث اللغات ). صولة. حمله :
هیبت او کوه را بند کمر درشکست
صولت او چرخ را سقف گهر درشکست .

خاقانی .


صولتت باد سایه دار ظفر
دولتت باد دایگاه علوم .

خاقانی .


او چون سورت آن شیران و صولت آن دلیران مشاهده کرد، انگشت ندامت گزیدن گرفت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || سطوت . قهر. هیبت : و از شر دشمنان در پناه صولتش زندگانی میکنم . (گلستان ). || شدت . سختی . سورت : در فصل ربیعی که صولت برد آرمیده بود و ایام دولت ورد رسیده . (گلستان ). || غضب . خشم : از حدت و صولت پادشاهان برحذر باید بود. (گلستان ). رجوع به صولة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
صولت . [ ص َ ل َ ] (اِخ ) از شعرای متأخر هندوستان است . بسال 1285 هَ . ق . در جوانی درگذشت . دیوان مرتبی شامل دوهزار بیت دارد. او راست :الهی ...
صولت آباد. [ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیزمار، خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر،واقع در 30 هزارگزی شمال باختری ورزقان و 37 هزارگزی جاده ٔ...
صولت کردن . [ ص َ / صُو ل َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خشم کردن . تندی کردن : تو جفا کنی و صولت ، دگران دعای دولت نه عجب بدین لطافت که تو پادشاه...
تازه کند صولت . [ زَ ک َ دِ ص َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه است که در 33هزارگزی شمال باختری قره آغاج و 7...
خسرو خان صولت قشقایی (۱۳۰۰ – ۹ مهر ۱۳۶۱) ایلخان ایل قشقایی و سیاستمدار ملی‌گرای ایرانی بود. او یکی از فرزندان صولت‌الدوله قشقایی بود که خانواده آن‌ها ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.