اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صهار

نویسه گردانی: ṢHAR
صهار. [ ] (ع اِ) خمر سرخ است و خمر مایل به سرخی و نیز خمر معصور از عنب سفید را نامند. (فهرست مخزن الادویه ). می که با سرخی زند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
سحار. [ س ِ ] (ع اِ) تره ای است که شتر را فربهی آرد. (منتهی الارب ).تره ای است که مواشی را فربه کند. (اقرب الموارد).
صحار عبدی . [ ص ُ رِ ع َ ] (اِخ ) رجوع به صحاربن عیاش عبدی شود.
صحار العبدی . [ ص ُ رُل ْ ع َ ] (اِخ ) رجوع به صحاربن عیاش عبدی شود.
صحار الیمانی . [ ص ُ رُل ْ ی َ ] (اِخ ) رجوع به صحاربن عیاش عبدی شود.
شهرستان صُحار (به عربی: ولایة صُحار) یکی از شهرستانهای استان باطنه در کشور پادشاهی عمان است. این شهر یکی مراکز مهم منطقه باطنه است و در ۲۴۰ کیلومتر شم...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.