صیاد
نویسه گردانی:
ṢYAD
صیاد. [ ؟ ی یا ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل ، واقع در 12 هزارگزی شمال بیجار و 4 هزارگزی راه مالرو جلال آبادبه زابل . در جلگه قرار دارد. هوای آن گرم و معتدل است . 1040 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ هیرمند. محصول آن غلات ، لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
صیاد. [ ص َی ْ یا ] (ع ص ، اِ) شکاری . (منتهی الارب ). نخجیرگر. (مهذب الاسماء). قانِز. (منتهی الارب ). شکارچی . قانِص . قَنّاص . دامیار. شکارگر. شک...
صیاد ازل. کنایه از خالق، پروردگار.
تنگ صیاد شامل منطقه حفاظتشده و پارک ملی میباشد که در مجاورت فرخ شهر از توابع استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد. این منطقه دارای مساحتی به وسعت حدود...
ده صیاد. [ دِه ْ ص َی ْ یا ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 5هزارگزی جنوب ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 139 تن . آب آن ا...
ده صیاد. [ دِه ْ ص َی ْ یا ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 15هزارگزی جنوب ده دوست محمد نزدیک مرزافغانستان . سکنه ٔ ...
جانی صیاد. [ ص َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . در 15 هزارگزی جنوب ده دوست محمد واقع شده . سکنه ٔ آن 739 تن . زبان آنان ...
خواب صیاد. [ خوا / خا ب ِ ص َی ْ یا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خواب ساخته که برای فریب صید باشد. (آنندراج ) : فریب مرغ باشد خواب صیاد. ؟ (از...
کازه ٔ صیاد. [ زَ ی ِ ص َی ْ یا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زَرْب . ناموس . (دهار). داموس . (منتهی الارب ). قتره . (دهار) (منتهی الارب ). دجیه . (من...
ابراهیم صیاد. [ اِ م ِ ص َی ْ یا ] (اِخ ) از عرفای قرن سوم هجری وبا معروف کرخی مصاحب بوده و در بغداد مسکن داشته .
سیاد. (ع مص ) مهتری . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (دهار) (مهذب الاسماء). بزرگی . سرداری . (آنندراج ). رجوع به سیاده...