صیاءة
نویسه گردانی:
ṢYAʼ
صیاءة. [ ص َ ءَ ] (ع اِ) آب و دیگر پلیدی که از سلا برآید بعد ولادت . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
سیاه لاخ . (اِخ ) دهی است از دهستان شهر نو بالا ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد. دارای 259 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، ...
سیاه لله . [ ل َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) نام درختی است که در شفارود به درخت ولیک دهند. (جنگل شناسی ج 2 ص 23 و ج 1 ص 237).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
سیاه مشق یکی از رشتههای خوشنویسی ایرانی است که در آن خوشنویس با نوشتن برخی حروف، کلمات و جملات بهصورت تکراری یا متقاطع، کمپوزیسیون ویژهٔ خود را خل...
سیاه رود. (نام درست "سارو" )، رودخانهای است که از چشمهسارهای دامنههای جنوبی کوه البرز و از ناحیههای گٔلافشان و سید ابوصالح سرچشمه میگیرد و از کنا...
نی سیاه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سردارآباد بخش مرکزی شهرستان شوشتر در 9هزارگزی جنوب غربی شوشتر و 8هزارگزی جنوب جاده ٔ دزفول به ...
سیاه کوه . (اِخ ) نام کوهی است کشیده در میانه ٔ ری و اصفهان و بیشتر دزدان در آن براه زنی پردازند. (آنندراج ) (انجمن آرا).
سیاه شیر. (اِخ ) دهی است از دهستان بهمئی گرم سیر بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان . دارای 250 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، پشم ...
سیاه فام . (ص مرکب ) سیاه رنگ . (ناظم الاطباء) : شخصی دید سیاه فام ضعیف اندام . (گلستان ).زنگی ارچه سیاه فام بودپیش مادر مهی تمام بود. امیر...