اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صیر

نویسه گردانی: ṢYR
صیر. (اِخ ) کوهی است بر ساحل بین صیراف و عمان . (معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
صیر.[ ص َ ] (ع مص ) بازگردیدن کار. بازگشت و مآل کار. || بازگردیدن طلب کنندگان گیاه بسوی جای بازگشت . || میل کردن بسوی کسی . (منتهی ال...
صیر. (اِخ ) موضعی است در نفتالی در جوار دریای جلیل . (صحیفه ٔ یوشع 19:35) (قاموس کتاب مقدس ).
صیر. (اِخ ) کوهی است باجاء به بلاد طی و مغاره های خانه مانند دارد. (معجم البلدان ).
صیر. [ ی َ ] (ع اِ) ج ِ صیرة. رجوع به صیرة شود.
صیر. [ ص َی ْ ی ِ ] (ع ص ) خوب صورت . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). || (اِ) گور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || گروه . (منتهی الارب ). ال...
یکا(واحد) وزن برابر با هفتادو پنج گرم که خود هزارم کیلوست. در برخی‌ شهرستانها و روستاها هنوز از چارک‌ به‌ عنوان‌ واحد اندازه‌گیری‌ استفاده‌ می‌شود: د...
سیر: Garlic نام علمی Allium sativum گیاه شناسی سیر گیاهی است علفی و دائمی که ساقه آن تا ارتفاع 40 سانتیمتر نیز می رسد . قسمت زیر زمینی آن متورم و ...
(seyr): همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: روند (دری)*** ویهار vihār (سنسکریت: vihāra)*** پهیر pahir (مانوی: pahirez)*** فانکو آدینات 09163657861
ثیر. (ع اِ) پرده ٔ چشم .
سیر. [ س َ ] (ع اِمص ) گشت . تفرج . گردش . سفر و سیاحت . (ناظم الاطباء). || (اصطلاح صوفیان ) بر دو معنی اطلاق میشود: یکی سیر الی اﷲ و دیگری ...
« قبلی صفحه ۱ از ۸ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.