اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ضبع

نویسه گردانی: ḌBʽ
ضبع. [ ض َ ] (ع مص ) دست دراز کردن برای زدن . (منتهی الارب ). || راه به دو بخش کردن و بخشی از آن بکسی دیگر دادن . (منتخب اللغات ). راه را تقسیم کردن برای کسی . (منتهی الارب ). || جور کردن . (منتخب اللغات ). جور کردن و ظلم کردن . (منتهی الارب ). || دست دراز کردن برای زدن و برای دعا. (منتخب اللغات ). دراز کردن هر دو بازوی خود را بهر دعای بد بر کسی . (منتهی الارب ). || دست بشمشیر دراز کردن . (منتخب اللغات ). دراز کردن دست را با شمشیر. || یازیدن ستور بازوهارا در رفتن . (منتهی الارب ). دراز کردن ستور بازوها را در رفتار. || سخت رفتن شتر و حرکت دادن بازو را. (منتخب اللغات ). شتاب رفتن شتر یا جنبانیدن هر دو بازو را در رفتن . || شنوانیدن اسبان آواز دَم را از دهن خود. (منتهی الارب ). || میل کردن به آشتی . (منتخب اللغات ). میل کردن بسوی صلح . (منتهی الارب ). || قسمت کردن چیزی . (منتخب اللغات ). بخش بخش کردن چیز را. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ظباء. [ ظِ ] (ع اِ) ج ِ ظبی . آهوان : دروازه ها دربستند، چون دانستند که مقاومت ظباء با شیران شکاری میسر نباشد. (جهانگشای جوینی ).
ظباء. [ ظُ ] (اِخ ) نام وادیی است در تهامه . و نیز نام جایی است . رجوع به معجم البلدان یاقوت شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.