ضج
نویسه گردانی:
ḌJ
ضج . [ ض َج ج ] (ع مص ) بانگ و فریاد کردن . بانگ کردن . (زوزنی ). آواز کردن و نالیدن و فریاد کردن ازبیم ، یا عام است . (آنندراج ). ضجیج . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
زج لاوة.[ زُج ْ ج ُ وَ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). موضعی است به نجد. (از متن اللغة). جایگاهی است . (از ترجمه ٔ قاموس ). جایی است در ...