اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طاء

نویسه گردانی: ṬAʼ
طاء. (ع ص ) (الَ ...) مرد که سیر نشود از آرامش با زنان . کسی که با زنان صحبت بسیار کند. (آنندراج ). مرد بسیار آرامش کننده ٔ با زنان . (مهذب الاسماء) (دهار).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
به کسر پ. نیز پکاپک: پر تا پر در گویش کازرونی(ع.ش)
تک و تا. [ ت َ ک ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بمعنی دویدن بپای خود و دوانیدن اسب چه تک بمعنی دویدن بپای خودو تا مخفف تاز است بمعنی دوانید...
پرتکس تا. [ رِ ت ِ ] (اِخ ) (قدیس ...) ۞ کشیش فرانسوی . متوفی به روئن بسال 586م . شیل پریک ۞ در شورائی از روحانیان به پاریس (سال 577م ....
زیرسه تا. [ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) زیرستا. رجوع به زیرستا و زیروستا و زیردوتا و سه تا و ستا شود.
پل بت تا. [ پ ُ ب ِ ] (اِخ ) معاون قونسول فرانسه در موصل بسال 1842م . او بتصور اینکه نینوای قدیم در این محل است در تپه «کویونچیک » برای ...
الف با تا. [ اَ ل ِ ] (اِ مرکب )الف بی تی . سه حرف اول الفبا ۞ . || تخته ٔ اول . (شرفنامه ٔ منیری ) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ شعوری ). مراد لوح...
تنگ و تا. [ ت َ گ ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) دستگاهی از چوب که در آن جامه ها (پارچه ها) را می نهادند تا به چند تو محکم شود. (یادداشت بخط مرحوم ...
جفت و تا. [ ج ُ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نام بازیی است که کسی چند عدد از چیزی را در مشت بسته میگیرد و از حریف می پرسد جفت یا تا؟ اگر ...
دور تا دور. [ دَ / دُو دَ / دُو ] (ق مرکب ) گرد برگرد. پیرامون . گرداگرد. اطراف . حوالی . همه ٔ اطراف و جوانب آن : دور تا دور آن باغ را دیوار کشی...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.