طائف . [ ءِ ] (اِخ ) نام شهر و بلاد ثقیف در وادئی که ابتداء آن از لقیم و انتهاء آن تا وهط که دو ده اند باشد. وجه تسمیه ٔ آن بطائف آن است که طواف کرده است بر آب در طوفان . یا آنکه جبرئیل علیه السلام آن را طواف داده است بر خانه ٔ کعبه . یا آنکه طائف قبلاً در ناحیه ٔ شامات بوده و بعداً به مشیت الهی به حجاز نقل شد بر حسب دعای حضرت ابراهیم علیه السلام . یا برای آنکه مردی از طایفه ٔ صدف خونی کرد در حضرموت و به وج فرار کردو با مسعودتن معتب هم عهد گردید و چون مالدار بود، گفت آیا مایل هستید برای شما طوفی بنا کنم که شما را از زیان تازیان پناه باشد. گفتند آری . سپس طوف را بنا کرد و آن عبارت است از دیواری که محیط به اوست . (نقل به معنی از منتهی الارب ). شهرکی است خرد بعربستان بر دامن کوه . و از وی ادیم خیزد. (حدود العالم ). نام محل و شهری در حجاز، در قسمت شرقی مکه
: ز پرمایه چیزی که آید به دست
ز روم و ز طائف همه هرچه هست .
فردوسی .
و رجوع به مجمل التواریخ والقصص ص
7240،
246،
254،
261،
295،
305،
479 و تاریخ سیستان ص
71 شود. از بلاد حجاز. و مقام عشیره ٔ ثقیف و دوازده فرسنگ تا مکه ٔ معظمه فاصله دارد. این شهر عبارت است از دو محله . یکی بنام طائف ثقیف و دیگری بنام وهط. ما بین دو محله ٔ نامبرده رودی جاری است که محل شست و شوی چرم است . در قدیم این شهر را وج ّ می نامیدند. پس از آنکه در اطراف آن حصار کشیدند طائف نامیده شد. ناحیه ای است دارای خرمابن و رز و مزارع ورودها. در پشت کوه غزوان و این ناحیت را پشته ای است بمسافت یکروزه راه برای کسی که عازم مکه باشد و برای بازگردندگان از مکه نصف روز. فراخنای این پشته طوری است که سه شتر با بار از آن گذرد. (مراصد الاطلاع )
: سیاره درآهنگ او حیران ز بس نیرنگ او
در تاختن فرسنگ او از حد طائف تاختن .
امیر معزی .
مدار مکه بر ارتفاعات طائف است و طائف نزدیک کوه غزوان افتاده است و بر آن کوه برف و یخ میباشد و در ملک عرب [ برف در ] غیر آنجا نبود. و هوای طائف بسبب آن کوه خوش است . و اثمارش نیکوو بسیار است . (نزهة القلوب ص
2).