اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طائفی

نویسه گردانی: ṬAʼFY
طائفی . [ ءِ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به طائف . || و ظاهراً نام طعامی یا حلوائی بوده است :
و ان زر از تو باز خواهد آنکه تا اکنون ازو
چو غری خوردی همی و طائفی و لیولنگ .

غمناک (از فرهنگ اسدی ).


|| قسمی انگور که آن را خام گویند. (دستوراللغة نطنزی ). انگور خام . (دهار).
- انگور طایفی ؛ قسمی انگور از جنس مرغوب :
مکن تو فرق ز پیر و جوان که نکند فرق
شگال گرسنه انگور طائفی ز چکاک .

سوزنی .


- مویز طائفی ؛ قسمی مویز است : گوشه ٔ سجاده برداشت و مشتی مویز طائفی از زیر سجاده بیرون آورد. (اسرارالتوحید ص 95). مالن [ بخراسان ] از هریست . و از وی میویز طائفی خیزد نیک . (حدود العالم ).
- نان طائفی ؛ گرده . (حفان ) ۞ .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
طایفی . [ ی ِ ] (اِخ ) یحیی بن سلیم طایفی . منسوب به طایف . از محمدبن مسلم طایفی روایت دارد. (از انساب سمعانی ورق 364 «ب »). رجوع به محمد...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.