طارم
نویسه گردانی:
ṬARM
طارم . [ رَ ] (اِخ ) (... رود) ظاهراً رودیست که از طارم علیا (تابع زنجان ) میگذرد. در حبیب السیر آمده : مرکب همایون پادشاه ربع مسکون از ده ِ سلطانیه به طارم رود و از آنجا بطریق فومن متوجه امیره ٔ دباج شود. (حبیب السیر چ تهران جزو 4 از ج 3 ص 374).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
قلعه تارم . [ ق َ ع َ رِ ] (اِخ ) قلعه ای است که در استحکام به قلعه پرگ نمیرسد و دارای هوایی گرم است . (فارسنامه ٔ ابن بلخی چ کمبریج ص ...