اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طارونی

نویسه گردانی: ṬARWNY
طارونی . (ص نسبی ، اِ) نوعی ازجامه ٔ ابریشمی . (منتهی الارب ). قسمی خز :
مردم ز علم و فضل شرف یابد
نز سیم و زر و از خز طارونی ۞ .

ناصرخسرو.


و ظاهراً طارونی یا خزّ طارونی ادکن اللون وناعم الملمس بوده است . رجوع به کلمه ٔ خلاف در ابن البیطار شود.
- گنبد طارونی ؛ کنایه از آسمان :
ای گرد گرد گنبد طارونی
یکبارگی بدین عجبی چونی .

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.