اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طثرة

نویسه گردانی: ṬṮR
طثرة. [ طَ رَ ] (ع اِ) سطبری شیر و مانند آن . (منتهی الارب ). || سرشیر از چربش . (منتهی الارب ) (بحر الجواهر). || لای . آب سطبر و دفزک . || چغزلاوه . || فراخی زندگانی . || پشم گوسفند. || روغن گوسفند. || سر جُغرات . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه
طثره . [ طَ رَ ] (اِخ ) نام وادیی است در دیار بنی اسد. (معجم البلدان ).
تسرة. [ ت َ س ِرْ رَ ] (ع مص ) شادمانه کردن .(تاج المصادر بیهقی ). شاد کردن کسی را. (منتهی الارب ). مسرور ساختن کسی را. (از متن اللغة). خوشحال...
تسرح . [ ت َ س َرْ رُ ] (ع مص ) گشاده شدن و فروهشته شدن موی ۞ . (ناظم الاطباء). || خارج شدن و رفتن مرد از مکان . (از متن اللغة) (از المنج...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.