اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طراد

نویسه گردانی: ṬRʼD
طراد. [ طَرْ را ] (ع ص ، اِ) کشتی خرد شتابرو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخت راننده . || قایق (بیضی شکل بخلاف قُفَّه که مدور است ). || جای فراخ . سطح هموار وسیع. || آنکه قرائت را بر مردمان دراز کند که گویا طول قرائت مردمان را میراند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). من یطول علی الناس القراءة حتی یطردهم . (اقرب الموارد). || روز دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تراد. [ ت َ رادد ] (ع مص ) از یکدیگر ردکردن . (آنندراج ). فسخ معاهده کردن و بر هم زدن معاهده . (ناظم الاطباء). فسخ کردن بیعی با رضایت طرفین...
ترعد. [ ت َ رَع ْ ع ُ ] (ع مص ) جنبیدن و لرزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ترجرج . (المنجد) (اقرب الموارد): ترعدت الاَّلیة؛ اذا ترجرجت . (...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.